وبلاگ رسمی شیخ عیسی البوغبیش



اباحه اخص

 

اباحه اخص به چه معناست؟

 

 

اباحۀ اخص در جایی است که رخصت مکلّف در انجام دادن یا ترک فعل ناشی از نظر شارع مبنی بر ترجیح نداشتن انجام دادن یا ترک فعل باشد. بنابراین، اباحه به معنای اخص از احکام تکلیفی است. به عبارتی واضح تر از محقق حلی بیان کنم تا بحث واضح شود: در کتاب معارج الاصول ص۴٨ آمده که: اباحه تکلیفی که از آن به اباحه خاصه، اباحه به معنای اخص، اباحه صرف و اباحه محض نیز تعبیر می‌شود از احکام پنچگانه تکلیفی و مقابل وجوب، حرمت، استحباب و کراهت است که دلالت بر تخییر مکلّف بین انجام عمل و ترک آن، بدون ترجیح یکی بر دیگری، می‌کند، در نتیجه هیچ ستایش و نکوهشی بر انجام و ترک، مترتّب نمی‌گردد.

✅مثال: خداوند می‌گوید از طعام اهل کتاب بخورید که ترک و فعل آن ترجیح بر دیگری ندارد. البته این فقط صرف مثال است لا غیر

 

✅نکته: فرق بین اباحه به معنای اخص و اباحه به معنای اعم این است که اباحه به معنای اخص، از احکام تکلیفی است؛ یعنی انجام عمل و ترک آن، هیچ یک بر دیگری رجحان نداشته، بلکه هر دو نزد شارع مساوی است؛ ولی دایره شمول اباحه به معنای اعم، بیش از اباحه به معنای اخص است و علاوه برافعال مباح، مستحبات و مکروهات و واجبات را نیز شامل می‌گردد.


مفهوم لغوی سلفی

 

سلفی از ریشه سلف به معنای پیشین است.

ابن منظور در لسان العرب، ج ۶، ص ۳۳۰ و ۳۳۱.می‌گوید:

 

سَلَف، یسلف، سلفاً و سلوفاً؛ یعنی پیشی گرفت. سالف؛ یعنی پیشی گیرنده. سَلَف، سلیف و سلفه؛ یعنی جماعت پیشی گیرنده. ابن فارس در معجم مقاییس اللغة، ماده سلف. می‌گوید: سلف: س ل ف، اصلی است که دلالت بر تقدّم و سبقت دارد. پس سلف کسانی هستند که گذشته اند».

 

جوهری نیزدر کتاب صحاح اللغة، ماده سلف. می‌نویسد:

 

سَلَف، یسلف، سلفاً به معنای مضی»؛ یعنی گذشت» آمده است. و سلف الرجل؛ یعنی پدران گذشته مرد».

 

در کتاب السلفیة مرحلة زمینة، ص ۹ نوشته محمد سعید رمضان البوطی آمده که :

 

از ما بین این کلمات فهمیده می شود که سلف در لغت به معنای تقدّم زمانی است، لذا هر زمانی نسبت به زمان آینده سَلَف و نسبت به زمان گذشته خَلَف است.

 

مفهوم اصطلاحی سلفی

 

سمعانی در کتاب الفکر السلفی، ص ۱۵ و ۱۶می‌گوید:

 

سلفی نسبتی به سلف است و این نسبت، مذهب گروهی است که آن‌ها با این نسبت شناخته می‌شوند». در معنای اصطلاحی سلف اختلاف زیادی است

 

 محمّد سعید رمضان بوطی در السلفیة مرحلة زمینة، ص ۹ می‌گوید:

سلف در اصطلاح بر کسانی اطلاق می‌شود که در سه قرن اول اسلام، می‌زیسته اند».

 

در کتاب السلفیة ودعوة الشیخ محمّد بن عبدالوهاب، ص ۹ و ۱۰آمده :

 

برخی دیگر، آن را بر خصوص صحابه و تابعین و تابعین تابعین اطلاق نموده اند.

 

یوسف قرضاوی در کتاب الصحوة الاسلامیة، ص ۲۵میگوید:

 

در مفهوم اصطلاحی سلفیّه می‌گوید: سلف عبارت است از همان قرن‌های اوّل که بهترین قرن‌های این امّت است. قرن‌هایی که در آن‌ها فهم اسلام، ایمان، سلوک و التزام به آن تحقق یافت. سلفی گری نیز عبارت است از: رجوع به آنچه که سلف اول در فهم دین؛ اعم از عقیده و شریعت و سلوک داشتند»

 

احمد بن حجر آل ابو طامی در العقائد السلفیة، ص ۱۱. می‌گوید:

 

مذهب سلف عبارت است از: آنچه صحابه، تابعین، اتباع آنان و ائمه فقه بدان معتقد بوده اند».

 

 

محمّد ابوزهره در المذاهب الإسلامیة ص ۳۱۱ می‌نویسد:

 

مقصود از سلفیّه کسانی هستند که در قرن چهارم ه. ق ظاهر شدند. آنان تابع احمد بن حنبل بوده و گمان می‌کردند که تمام آرای شان به احمد بن حنبل منتهی می‌گردد؛ کسی که عقیده سلف را زنده کرد و برای آن جهاد نمود. آن گاه در قرن هفتم ه. ق توسط شیخ الاسلام ابن تیمیه احیا شد، او شدیداً مردم را به این روش دعوت کرد و با اضافه کردن مسائلی به آن، مردم عصرش را به تفکر واداشت. آن گاه در قرن دوازدهم آرای او در جزیرة العرب توسط محمّد بن عبدالوهاب احیا شد که تا کنون وهابیان آن را زنده نگه داشته اند».

 

دکتر سید عبدالعزیز سیلی و هم چنین در تاریخ المذاهب، ابی زهره، ص ۲۱۱ می‌نویسد:

 

سلف از چند جهت مورد بحث است:

الف) از ناحیه لفظی: بر جماعتی که در گذشته بوده اند اطلاق می‌شود.

ب) از ناحیه اصطلاحی: بر کسی اطلاق می‌شود که مذهبش در دین تقلید شده و اثرش متابعت شود؛ همانند ابوحنیفه، مالک، شافعی و ابن حنبل که اعیان سلف ما هستند و صحابه و تابعین نیز برای آنان سلف اند.

ج) از ناحیه تاریخی: برخی سلفی را به کسانی اطلاق می‌کنند که در قرن پنجم ه. ق زندگی می‌کرده اند. عده ای دیگر بر کسانی اطلاق می‌کنند که در قرن چهارم ه. ق می‌زیسته و از حنابله بوده اند.

در کتاب عقیده السلف و اصحاب الحدیث، صابونی، ص ۲۳۶:

د) از ناحیه اعتقادی: مراد از آن‌ها صحابه و تابعین و تابعین تابعین است؛ کسانی که به اصول سنّت و راه‌های آن آگاهند. آنان که پاسداران عقیده و حامیان شریعت اند.

 

در کتاب العقیدة السلفیة، فى کلام رب البریة وکشف أباطیل المبتدعة الردیة نویسنده : عبد الله بن یوسف الجدیع ص ۲۵ - ۲۷:

 

سلفیّون کسانی هستند که می‌گویند: ما ایمان داریم به آنچه که مسلمانان پیشین از صحابه رسول صلی الله علیه وآله و ائمه دین به آن ایمان آورده اند» دکتر عبدالرحمان بن زید زنیدی در السلفیة و قضایا العصر،ص ۱۹و۲۰، چاپ ریاض. می‌گوید: سلفی منسوب به سلف است زیرا یاء» در این کلمه برای نسبت بوده و سلفی به کسی اطلاق می‌شود که خودش یا دیگری او را به جماعت پیشینیان نسبت می‌دهد. و سلفیة نسبت مؤنث به سلف است؛ همانند سلفی برای مذکر. وجه دیگری نیز دارد و آن خاصیت پیش بودن پیشینیان است».


لیلة الرغائب بین سنت و بدعت

 

ریشه و اساس این نامگذاری و این اعمال روایتی است که در برخی از کتاب های دعا و حدیث در اعمال ماه رجب به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است. انجام اعمال لیله الرغائب در میان عوام اهل سنت و شیعه رواج داشته و دارد مخصوصا در سالهای اخیر با برنامه ها و تبلیغات گسترده صدا وسیما توجه عامه مردم به آن بیشتر شده است. در این گفتار کوتاه این روایت را از جهت متن و سند مورد بررسی قرار می دهیم:

 

اصل این حدیث در منابع اهل سنت است و از این طریق و به نقل از آنها وارد کتابهای دعائی و روایتی شیعه شده است. این حدیث در منابع دعائی و حدیثی شیعه برای اولین بار توسط ابن طاووس (متوفای ۶۶۴ ه‍- ق‌) در کتاب ” إقبال الأعمال” روایت شده است و بعد از آن علامه حلی (متوفای ۷۲۶ ه‍- ق‌) در اجازه کبیرش به بنی زهره، با سندی عامی، که بسیاری از رجال آن از مجاهیل هستند، نقل می‌کند، اما در کتب علامه حتی اشاره‌ای هم به این روایت نشده است. بسیاری از محدثین و فقها شیعه و اهل سنت روایت فوق را ضعیف، جعلی و غیر قابل اعتماد دانسته اند:

 

ادله "اباحه"

 

آیا مستند این قاعده اباحه شرعی است؟

 

مشهور در میان فقهای امامیه این است که حکم عقل و شرع هر دو بر اصالت اباحه قائم است مستند شرعی امامیه آیات و احادیث منقول از ائمه است از جمله این آیات :

 

✅هُوَ الَّذی خَلَق لَکُم ما فی الاْرْض جَمیعاً او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد

 

✅یا اَیُّهَا النّاس کُلوا مِمّا فِی الاْرْض حَلالاً طَیَّباً ای مردم از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه را تناول کنید

 

✅قُل لا اَجِدُ فی ما اُوحِی اِلَی مُحَرَّماً عَلی طاعِم یَطْعَمُه اِلاّ اَن یَکُون مَیَته اَو دَماً مَسْفُوحاً اَوْ لَحْم خِنْزیر بگو ای پیامبر در احکامی که به من وحی شده است، من چیزی را که برای خورندگان طعام حرام باشد، نمی یابم، جز آن‌که میته (حیوان مرده) باشد یا خون ریخته یا گوشت خوک.

 

✅از امام صادق (علیه‌السلام) نیز نقل شده که کُل شَیء مُطْلَق حَتّی یَرِد فیه نَهْی» همه اشیاء مباحند مگر آن‌که مورد نهی واقع شده باشند.


⭕️سوال مخاطبین:

سوال :دیده شده که بعضی از کسانی که ادعای (عرفان_فناء الله فی الله) و غیره دارن هنگام تلاوت قرآن از حال می روند و بیهوش می‌شوند آیا این دلیل بر معرفت به خدا در چنین اشخاصی نیست؟

✅جواب :

انسان پس از دیدن چنین افرادی به معنای روایت از امام باقر علیه السلام در کافی شریف پی می برد که فرمودند :

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ قَوْماً إِذَا ذَکَرُوا شَیْئاً مِنَ الْقُرْآنِ أَوْ حُدِّثُوا بِهِ، *صَعِقَ أَحَدُهُمْ، حَتّى‏ یُرى‏ أَنَّ أَحَدَهُمْ لَوْ قُطِعَتْ یَدَاهُ أَوْ رِجْلَاهُ، لَمْ یَشْعُرْ بِذلِکَ* فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ! *ذَاکَ مِنَ الشَّیْطَانِ،* مَا بِهذَا نُعِتُوا، إِنَّمَا هُوَ اللِّینُ وَ الرِّقَّةُ وَ الدَّمْعَةُ وَ الْوَجَل‏ به حضرت عرض شد: عده ای هستند که هر گاه اندکی از قرآن را یادآور می شوند یا برایشان نقل می شود *برخی از آن ها مدهوش و بیهوش* می شوند به گونه ای که اگر دست و پایشان را ببرند ، احساس نمی کنند! امام علیه السلام در پاسخ فرمود: منزه است خدا! *این عمل از ناحیه شیطان است* مومنان در قرآنچنین توصیف نشده اند، بلکه صفات آن ها نرمی و دلسوزی و اشک وترس و بیم است.

الکافی (ط - الإسلامیة) ، ج‏۲، ص ۶۱۷


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها